تنم را نه در تابوت بگذاريد نه موميايي كنيد . در خاك ايران قرار دهيد تا تكه تكه بدنم قسمتي از خاك ايران شود.
کورش کبیر
| ||
|
کالبدشکافي ماجراي نمايش منشور کورش در ايران
خراسان
چند سال است حرف هايي شنيده مي شود که قرار است استوانه سفالين که گفته مي شود منشور کورش است به ايران بيايد، درست از سال ۸۳ . اما مسئولان با وجود تمام وعده هايي که داده اند هنوز نتوانسته اند به آن چه گفته اند عمل کنند و هنوز هم از آمدن اين شيء تاريخي با ارزش به کشور خبري نيست. بااين وصف واقعا ماجرا چيست؟ با هر توجيهي آيا جز اين است که منشور کورش متعلق به ايران است و مردم ايران اين حق را دارند که لااقل براي مدتي آن را در سرزمين شان ببينند؟ استوانه اي سفالين و قيمتي
همه چيز برمي گردد به استوانه اي سفالين و البته قيمتي. منشور حقوق بشر کورش موسوم به استوانه کورش (Cyrus human right cylinder) در حال حاضر در موزه انگليس نگهداري مي شود. اين استوانه سفالين در سال ۵۳۹پيش از ميلاد به فرمان کورش هخامنشي ساخته شده و دور تا دور آن مجموعه اي از سخنان و دستورهاي او به زبان و خط ميخي اکدي (بابلي) نوشته شده است. اين استوانه که به عنوان «اولين منشور حقوق بشر» در جهان شناخته مي شود، در نيايشگاه «اسگيله» (معبد مردوک، خداي بزرگ بابلي) در شهر بابل پيدا شده است. در حال حاضر اين لوح سفالين استوانه اي در بخش «ايران باستان» در موزه انگلستان نگهداري مي شود. اين سند به عنوان نخستين منشور حقوق بشر شناخته مي شود و در سال ۱۹۷۱ميلادي، سازمان ملل آن را به ۶زبان رسمي سازمان منتشر کرد. ضمن آن که بدلي از اين منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نيويورک نگهداري مي شود. منشور کورش در سال ۱۳۵۰به مدت ۱۰روز از موزه انگليس خارج شد و با وجود مخالفت دولت وقت انگليس با بيمه اي ۵هزار پوندي به ايران آورده شد و در موزه برج آزادي تهران به نمايش درآمد. پس از آن، براي بار دوم نخستين خبرها از نمايش لوح منشور کورش در ايران در دي ماه سال ۱۳۸۳ منتشر شد آن هم بعد از زماني که بيش از ۵۰شي ء تاريخي به موزه انگليس به امانت سپرده شد. وعده بي عمل
اين زمزمه ها هم چنان به قوت خود باقي بود تا در جريان برگزاري نمايشگاه تمدن بابل در ۱۱نوامبر ۲۰۰۸ (۲۰آبان ۱۳۸۷) در موزه انگليس و نمايش منشور کورش در کنار مجموعه اي از آثار تمدن کهن و ارزشمند بابل که به مدت ۴ماه در اين موزه به نمايش درآمد که در نتيجه امانت دادن منشور کورش به موزه ملي ايران، براي تابستان ۸۸ پررنگ تر شد. ۳۰بهمن ماه ۱۳۸۷ رئيس وقت موزه ملي ايران در مراسم افتتاح نمايشگاه ايران عصر صفوي باز هم در موزه انگليس، منشور کورش را يکي از گنجينه هاي تاريخ تمدن جهان معرفي کرد و گفت: اکنون اين گنجينه، زينت بخش موزه انگليس است و طبق توافق هاي به عمل آمده، به زودي اين اثر جهاني براي چند ماه نمايش، به موزه ملي ايران امانت داده مي شود. ضمن آن که با حضور «حميد بقايي»، قائم مقام وقت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در مراسم گشايش نمايشگاه فرهنگ و هنر صفوي در موزه انگليس، روابط محکم تر از پيش شدند. «بقايي» در اين مراسم در گفت وگو با خبرنگار يکي از رسانه ها گفت: اکنون مذاکره ها ميان مقام هاي موزه انگليس و موزه ملي ايران درباره نمايش چند ماهه منشور کورش در داخل ايران در جريان است و پس از نهايي شدن مذاکره ها، اين اثر منحصر به فرد و جهاني براي نمايش در داخل کشور به موزه ملي ايران امانت داده مي شود. سرانجام آخرين خبرها حکايت از آن داشت که طبق توافق هاي جديد رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و نماينده تام الاختيار موزه انگليس منشور کورش ۲۶دي ۸۸ (۱۶ژانويه) براي نمايش به ايران مي آيد. براساس اخبار منتشر شده با حضور «جان کرتيس» ، سرپرست بخش خاورميانه موزه انگليس و نماينده تام الاختيار اين موزه در ايران و برگزاري جلسه اي با «حميد بقايي»، معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري توافق هايي براي انتقال منشور کورش به ايران انجام شد. در جلسه اي که با حضور مدير بخش امانات موزه انگليس و مدير موزه ملي ايران برگزار شد زمان توافقي براي انتقال اين منشور به ايران به صورت امانت ۱۶ ژانويه برابر با ۲۶دي سال ۱۳۸۸ تعيين و حتي تمام توافق ها براي نحوه ورود و انجام مراحل بيمه منشور کورش نيز انجام شد. اما اين وعده به هيچ وجه عملي نشد و عملا سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در منگنه وعده اي قرارگرفت که درباره آن اطلاع رساني و در عين حال براي مردم ايجاد توقع کرده بود. اما سازمان گردشگري هم در مقابل اين شرمندگي به تقلا افتاد و ۲۰مهر ۸۸ «حميد بقايي»؛ معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در مصاحبه اي با خبرگزاري فارس از تعيين ضرب الاجل ۲ماهه براي انگليس درباره نمايش منشور کورش در ايران خبرداد. در پي انتشار اين مصاحبه «نيک مک گريگور»؛ مدير موزه انگليس نامه اي را خطاب به «حميد بقايي» ارسال کرد در بخشي از متن اين نامه خطاب به مهندس «بقايي» معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري آمده است: «از خواندن مصاحبه اخير جنابعالي درباره امانت گيري منشور کورش به موزه ملي ايران بسيار ناراحت و نااميد شدم. همان طور که در نامه مورخ ۲۷ مارس و هميشه هم گفته ام ما مايل هستيم تا منشور کورش را به تهران بفرستيم و اميدوار هستيم تا بتوانيم مذاکرات در اين خصوص را آغاز کنيم و هم چنين عملياتي بودن اين به امانت گيري، نحوه نمايش و جعبه ها را در نظر داشته باشيم. اما مجبور بوديم تا براي تشکيل اولين جلسه هيئت امناي موزه انگليس در اين فصل صبر کنيم و سپس با شما درباره پيشنهادات خود صحبت کنيم. اين جلسه در تاريخ ۲۶سپتامبر (مهر۸۸) تشکيل شد و هيئت امناي موزه به دکتر «جان کرتيس»، سرپرست بخش خاورميانه ماموريت داد تا در اسرع وقت به تهران بيايد و با شما و آقاي «مهرانديش»؛ مدير موزه ملي ايران درباره تاريخ، نحوه نمايش و جعبه ها از جانب ما با شما به مذاکره بپردازد. دکتر «کرتيس» از جانب هيئت امناي موزه انگليس و اين جانب اختيارات کامل را در مورد مذاکرات منشور کورش برعهده دارد. در اين جا به شما دوباره اطمينان مي دهم که موزه انگليس بسيار اميدوار است منشور کورش را براي امانت به موزه ملي ايران بفرستد اما طبق امانت سپاري هاي بين المللي بايد در مورد جزئيات و شرايط در آينده با يکديگر بحث و گفت وگو شود.» به هر صورت بعد از کش و قوس هاي فراواني که براي به امانت گرفتن منشور کورش انجام شد عملا تا اين لحظه اتفاقي نيفتاده است و به نظر مي رسد بيش از اين نبايد دل به قول و قرارهايي بست که پايه و اساس محکمي ندارد. تهديدهاي بي نتيجه
اما با وجود آن که چند ماه از آخرين خبرها در مورد به امانت گرفتن منشور کورش مي گذرد به نظر مي رسد تهديدات سازمان گردشگري آن چنان که بايد نتيجه بخش نبوده چرا که مدتي است هيچ خبر اميدوار کننده اي از اين منشور منتشر نشده است. حتي وقتي براي پي گيري اين خبر به سراغ رئيس سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي و يا سخنگوي اين سازمان رفتيم پاسخ درستي براي سوالاتمان نگرفتيم. «محسني» سخنگوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در اين باره اظهار مي کند: مذاکراتي که تاکنون با طرف انگليسي داشته اند هنوز به نتيجه مشخصي نرسيده است. وي مي گويد: درباره به امانت گرفتن منشور کورش در حال انجام برخي اقدامات هستيم ولي الان نمي توانيم اقداماتي که انجام داده ايم را اعلام کنيم چون ممکن است اعلام اين موضوع مانند دفعه قبل مشکلاتي پيش بياورد. وي البته اضافه مي کند: رايزني ها به ويژه از طرف انگليسي هم چنان ادامه دارد و در حال مذاکره هستيم ولي هنوز به نتيجه مشخصي نرسيديم. «محسني» اقدامات گذشته سازمان را مروري کرده و مي گويد: بعد از اتفاقاتي که سال گذشته در مورد به امانت گرفتن منشور کورش رخ داد ما اقداماتمان را شروع کرديم. به يونسکو و به تمام موزه هاي دنيا نامه زديم که با اين موزه همکاري نکنند. حاصل تمام اين اقدامات اين بود که طرف انگليسي به شدت پي گير مذاکرات است و همچنان با ما نامه نگاري مي کنند. اما تا الان نتيجه مشخص نشده است ولي اميدواريم طي چند روز آينده بتوانيم برخي از اطلاعات را اعلام کنيم. وي در مقابل اصرار ما تاکيد مي کند: با توجه به اين که بحث مذاکرات رسمي نيست نمي توانيم در اين باره اطلاعات بدهيم منتهي اين اطمينان را داشته باشيد در حال تعقيب مذاکرات هستيم.«محسني» خاطرنشان مي کند: اگر نتيجه اي که اخذ نشده را اعلام کنيم باز هم توقع ايجاد مي شود و شايد ما نتوانيم پاسخ گو باشيم بنابراين منتظريم تا اين مذاکرات به سرانجام خوبي برسد و آن را اعلام کنيم. «محسني» همچنين اظهار مي دارد: شکايت ما به يونسکو تاثير خوبي در روند مذاکرات داشته و ادامه اين روند براي آن ها از نظر حيثيتي بسيار سنگين تمام مي شود. به هر حال اميدواريم بتوانيم اين منشور را به ايران بياوريم. اگر چه سخنگوي سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي به ما گفت که چند روزي منتظر بمانيم تا خبرهاي جديدي از اين ماجرا را به ما اعلام کنند اما پي گيري ما بعد از گذشت حدود ۱۰ روز باز هم به جايي نرسيد. وقتي در اين باره به سراغ رئيس سازمان مي رويم و همين سوال ها را از وي مي پرسيم با اين پاسخ رو به رو مي شويم که اين موضوع فعلا «سکرت» است! «بقايي» وقتي اصرار ما را براي گرفتن پاسخ مي بيند و در مقابل اين سوال قرار مي گيرد که آيا واقعا طي چند ماهي که از آخرين خبرها مي گذرد باز هم هيچ خبري درباره به امانت گرفتن منشور کورش نداريد؟ مي گويد: عجله نکنيد خبري مي شود. کوتاه نيامديم باز هم از «بقايي» مي پرسيم آيا واقعا اتفاق خاصي نيفتاده؟ لااقل در مورد پي گيري هايي که تاکنون داشته ايد بگوييد! اما باز هم با اين جواب رئيس سازمان روبهرو مي شويم که اتفاقاتي افتاده ولي نمي توانم درباره آن چيزي بگويم. گويا خبري شدن از ورود منشور کورش به ايران در سال گذشته آن قدر براي سازمان گردشگري تبعات داشته که «بقايي» ترجيح مي دهد باز هم در مقابل اصرار ما به شنيدن خبري جديد، فقط بگويد: « فعلا اتفاقاتي که درباره اين موضوع افتاده است را رسانه اي نمي کنيم.» «بقايي» همچنين در پاسخ به اين سوال که آيا حتي قانون خاصي نداريم که بتوانيم منشور کورش را که متعلق به ايران و ايراني هاست براي هميشه به کشور برگردانيم، مي گويد: منشور کورش متعلق به ايران نيست بلکه در عراق پيدا شده است و به همين دليل به لحاظ حقوقي نمي توانيم آن را به ايران بياوريم. نمايندگان نسبتا بي اطلاع
پي گيري ما از نمايندگان مجلس هم نه تنها به نتيجه نرسيد بلکه متوجه شديم نمايندگان حتي پي گير ماجرا هم نيستند. يکي از نمايندگان کميسيون فرهنگي به صراحت گفت در جريان موضوع قرار ندارد. «بيژن نوباوه» ديگر عضو کميسيون فرهنگي نيز آن چنان اطلاعاتي درباره اين موضوع نداشت وي فقط اظهار مي کند: به امانت گرفتن منشور کورش در سال گذشته فقط در حد خبر مطرح شد اما انگليسي ها بدقولي کردند هر چند که اين قرارداد، قراردادي کاملا قانوني و درخواست ايران، درخواستي کاملا قانوني و مشروع است و بر اساس کميسيون هاي بين المللي بايد انجام بشود ولي دولت انگليس به بهانه هاي گوناگون اين مسئله را ناديده گرفته و حتي ايران در اين زمينه حق شکايت به دادگاه را دارد. وي خاطرنشان مي کند: به هر حال کميسيون فرهنگي با حساسيت اين مسئله را دنبال مي کند. « نوباوه» در پاسخ به اين سوال که با توجه به اين حساسيت بالاخره منشور کورش چه زماني به ايران خواهد آمد مي گويد: البته هنوز از طريق کميسيون پي گيري خاصي نشده است و ما در انتظار اقدامي از جانب دولت هستيم. بر اساس آخرين خبري که ما داريم هنوز در اين مورد تصميمي توسط دولت انگليس اعلام نشده و آن ها بيشتر بهانه تراشي مي کنند. موزه انگليس خواهان به امانت سپردن منشور
به سراغ رئيس جديد موزه ملي ايران مي رويم تا شايد از او خبرهايي جديد بشنويم. از «آزاده اردکاني» مي پرسيم به نظر مي رسد هيچ قدم تازه اي براي به امانت گرفتن منشور کورش برداشته نشده است؟ وي مي گويد: اتفاقا اقداماتي در جريان است. در حال حاضر سازمان ميراث فرهنگي هيچ ارتباط فرهنگي با موزه انگليس ندارد و هنوز آن ها به دنبال پيدا کردن راه حلي براي حل اين معضل هستند. بنابراين به دلايلي ترجيح مي دهيم بيشتر روي اين قضيه تامل کنيم ولي موضوع همچنان بر سر جاي خود باقي است و طرف انگليسي هم آمادگي کامل خودش را براي به امانت دادن منشور کورش اعلام کرده حتي در سايت رسمي خودش در انتهاي مطلبي که در مورد منشور کورش و پيدا شدن دو قطعه جديد از منشور آورده نوشته است که ما قصد داريم اين دو قطعه جديدي که از منشور پيدا شده را براي اولين بار در تهران به نمايش بگذاريم. ولي الان، اين طرف ايراني به ويژه سازمان ميراث فرهنگي است که ترجيح مي دهد روي اين موضوع بيشتر تامل کند تا بتواند نتيجه خوبي بگيرد. به رئيس موزه ملي ايران يادآوري مي کنيم که صحبت به امانت گرفتن منشور کورش از سال ۸۳ شنيده مي شود و حتي سال گذشته تاريخ دقيق ورود اين استوانه سفالين به طور رسمي اعلام شد اما هنوز هيچ اثري از آن نيست. اردکاني در اين باره به شرايطي که سال گذشته و هم زمان با اعلام خبر ورود اين شيء تاريخي به کشور پيش آمد اشاره مي کند و مي گويد: طبق قراردادهاي فرهنگي که بين بخش هاي فرهنگي برقرار مي شود نبايد تحت هيچ شرايطي موضوعات فرهنگي تحت سايه سياسي قرار بگيرد. سياسي شدن فرهنگ مثل سم مي ماند اما متاسفانه اين کار توسط موزه انگليس انجام شده است. وي ادامه مي دهد: براي به امانت گرفتن منشور کورش نه ما به عنوان طرف قراردادي که مي خواهد اين شيء تاريخي را به امانت بگيرد کوتاهي کرديم و نه آن ها به سازمان ميراث فرهنگي به دليل انجام ندادن يکي از قسمت هايي که تعهد داشته ايراد گرفتند. موضوع کاملا مسائل سياسي بود. به همين دليل هم ما موزه انگليس را از اين لحاظ تحريم کرديم که يک بخش فرهنگي هرگز حق ندارد کار سياسي انجام بدهد در حالي که آن ها با وجود آن که همه چيز براي به نمايش در آوردن منشور آماده بود از اين کار سر باز زدند. وي خاطرنشان مي کند: به هر حال اين که ما موضوع را رسانه اي نمي کنيم به معناي اين نيست که پي گيري ماجرا مسکوت مانده است. به هر حال اين کار در حال انجام شدن است و از باستان شناسان و کارشناسان ايراني هم براي بررسي اين موضوع و شرکت در کارگاهي که قرار است تشکيل شود دعوت شده است بنابراين اين کار مسکوت نيست اما ما سعي مي کنيم که تا موقعي که نتيجه اي را که طرف ايراني خواهان آن است به دست نياورده اين موضوع را به صورت رسانه اي و به صورت کلي طرح نکنيم. شاهد ما براي پي گيري و به نتيجه رسيدن اين موضوع و مسکوت نماندن آن سايت موزه بريتانيا است که در قسمت نهايي مطلب توضيح داده که قرار است براي اولين بار اين ۲ قطعه در تهران به نمايش در بيايد. ما مي خواهيم با آرامش و خارج از هياهوي رسانه اي پي گير ماجرا شويم و در نهايت جواب خوبي هم براي رسانه ها و هم براي مردم داشته باشيم. وي البته تاکيد مي کند: مسئولان موزه بريتانيا حتي تاريخ فرستادن اين اثر را به ما اعلام کرده اند و شما مطمئن باشيد که طرف انگليسي واقعا خواهان اين است که اين ارتباط دوباره برقرار بشود و ارتباط فرهنگي خوبي داشته باشيم. من اميدوارم خيلي زود به نتيجه اعلام عمومي آن برسيم. وي در پاسخ به اين سوال که تاريخ مشخص شده چه زماني است، مي گويد: آن ها زماني را به عنوان پيشنهاد به طرف ايراني داده اند. فقط مي توانم بگويم که زمان پيشنهادي امسال است. «اردکاني» تاکيد مي کند: ما مي خواهيم صلابت ايران حفظ شود. بايد قانون و قواعد و تعهدات بين المللي به طور کامل انجام بشود به همين دليل ما فقط به دنبال به امانت گرفتن و نمايش منشور کورش نيستيم. به ويژه آن که در حال حاضر اين طرف انگليسي است که خواهان اين است که حتما منشور به ايران فرستاده بشود. از رئيس موزه ملي ايران مي پرسيم آيا محدود کردن روابط با موزه انگليس تاثيري بر به نتيجه رسيدن پي گيري ها داشته است، مي گويد: بسيار تاثير داشته است. ما باستان شناسان و کارشناسان بسيار زبده اي در کشور داريم که اگر موزه بريتانيا بخواهد بر روي مباحث تاريخي خاورميانه کار کند نياز دارد تا با باستان شناسان ما در ارتباط باشد. علاوه بر اين کنفرانس ها و کارگاه هايي که ايراني ها و دانش ايراني ها در آن حضور نداشته باشند به طور حتم دچار تزلزل خواهد شد. از «اردکاني» نيز درباره پيدا کردن راهي مي پرسيم که شايد بتوانيم اين اثر با ارزش ايراني را براي هميشه به کشور خودمان برگردانيم اگر چه منشور کورش در بابل (عراق) پيدا شده است. وي پاسخ مي دهد: منشور خارج از مرزهاي ايراني يافت شده است و جزو متعلقات موزه انگليس است بنابراين طبق توافقنامه هاي خودش نگهداري مي شود ضمن آن که ما اصلا قصد چنين کاري را نداريم و نخواهيم داشت. اين شيء متعلق به همه دنيا و نشان دهنده سطح بالاي تفکر ايراني از زمان باستان است. وي تصريح مي کند: منشور کورش از لحاظ قانوني متعلق به موزه انگليس است. جالب آن که چندي پيش «هانا بولتن» مسئول امور مطبوعاتي موزه انگليس با لحني فرافکنانه به روزنامه گاردين گفته بود: « ما اميدواريم بتوانيم به قولمان عمل کنيم، اما نمي توانيم زماني براي اين کار تعيين کنيم. ما در حال حاضر شرايط را در ايران زير نظر داريم.»
منشور حقوق بشر کوروش بزرگ در موزه بریتانیا. استوانه کوروش بزرگ، یک استوانهٔ سفالین پخته شده، به تاریخ ۱۸۷۸ میلادی در پی کاوش در محوطهٔ باستانی بابِل کشف شد. در آن کوروش بزرگ رفتار خود با اهالی بابِل را پس از پیروزی بر ایشان توسط ایرانیان شرح دادهاست.این سند به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آنرا به تمامی زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد.نمونهٔ بدلی این استوانه در مقر اصلی سازمان ملل در شهر نیویورک نگهداری میشود.درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان ، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده است. تندیس ۴ متری کوروش کبیر در پارک المپیک سیدنی استرالیا کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینههایی هستند که جهت پیدا شدن صاحب دو شاخ واقعی درباره آنها بررسیهایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیههای قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجهترین دلایل را برای احراز این لقب دارا میباشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین میدانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی و آیت الله مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند
جموعه مستند «منشور كوروش» ساخته میشود
مجموعه مستند «منشور كوروش»به سفارش سازمان میراث فرهنگی وارد مرحله تولید میشود. به گزارش ایسنا، از آن جا كه امروزه در دنیا منشور كوروش را به عنوان الگوی حقوق بشر سازمان ملل میشناسند، این مجموعه قصد دارد به معرفی «منشور كوروش كبیر» و بحث حقوق بشر و خاستگاه آن بپردازد. مستند «منشور كوروش» به مناسبت بازگشت این منشور از موزه بریتانیا به ایران ساخته می شود و قرار است بهزودی از شبكه اول سیما پخش شود. عواملی كه با مجموعه «منشور كوروش» همكاری میكنند عبارتند از: طراح و كارگردان: علیرضا كریمزاده، نویسنده: امیر فیضی، تصویربرداران: ونداد دوشن، حامد معصومی، صدابردار: مهدی افجه، طراح دكور و صحنه: شكوه اقبال، انیمیشن: علیرضا صالحی، تدوین و صداگذاری: پوریا كریمزاده، مدیر تولید: زهرا عباسی، تهیهكننده: علیرضا كریمزاده، مجری طرح: موسسه شروههای موج، به سفارش سازمان میراث فرهنگی.
بیان سخنانی بدون پشتوانهی علمی، مانند «مومیایی»، «قبر کاذب»، «گور سردابهیی در عمق ٣٥ متری» بیش از هر چیز دستاوردهای دانش باستانشناسی را نادیده میگیرد و بدتر از آن، طرح شبهاتی است که برخی اذهان را متوهم میکند و راه را برای تخریب و تجاوز به حریم میراث فرهنگ بشری مهیا میسازد.
مهر: اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستانشناسی کشور با بیان توضیحاتی اشتباهات علمی رئیس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را درباره نوع مرگ و تدفین کوروش متذکر شده است.
در توضیح این اتحادیه آمده است: به تازگی رئیس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در مصاحبه ای عنوان کرده است که یکی از نخستین برنامههای کاری او در تخت جمشید، جستوجو برای یافتن بقایای جسد کوروش بزرگ در پاسارگاد است و اینکه کوروش بهدست قوم "هون" کشته شده و برای حمل پیکرش به پاسارگاد باید آن را مومیایی کرده باشند و دیگر اینکه پلان آرامگاه کوروش از آرامگاههای مصری اقتباس شده و مقبرهی موجود در بالای آرامگاه یک مقبرهی کاذب است و اگر احیانا جسدی از کوروش وجود داشته باشد، ممکن است در سردابهای زیر این مقبره و حدود ٣٥ متری عمق زمین باشد.
از آنجا که این سخنان از سوی یکی از مقامات عالیرتبهی سازمان میراث فرهنگی بیان شده و حاوی اشتباههای علمی درباره یک «شخصیت تاریخی و محوطه میراث جهانی» است و آشکارا با دستاوردهای علم باستانشناسی منافات دارد، لازم است تا در اینباره توضیحهایی ارائه شود؛
امروز، هر دانشجوی باستانشناسی، تاریخ و حتی مرمت و معماری میداند که نخستین اشارهها به «هونها» در چشمانداز تاریخی ایران و آسیای میانه به اواخر دورهی اشکانی و اوایل دوره ساسانی بازمیگردد و کوروش بزرگ به هیچ روی بهدست هونها کشته نشده است. درباره چگونگی درگذشت کوروش در ٥٣٠ قبل از میلاد روایات گوناگونی در دست است. بنابر یکی از روایات که هرودت نقل کرده است، کوروش بهدست «ماساژتها» کشته شده است و البته خود هرودت هم ضمن نقل فرجام کوروش اذعان میدارد که یکی از چند روایت موجود را که به نظرش درستتر بوده، نقل کرده است.
کتسیاس، دیگر مورخ یونانی، شرح میدهد که کوروش در جنگ با «دربیکها» ابتدا زخمی و سپس کشته شده است. همچنین استرابو روایت میکند که کوروش بر «سکاها» چیره گشت. او از مرگ کوروش در این جنگ چیزی نمیگوید. کِسنفُن هم از درگذشت طبیعی کوروش در پارس خبر داده است؛ اما شگفت اینجاست که آقای خوشنویس، از رازی سخن به میان آورده که تمام تاریخنگاران باستان از آن بیخبرند.
نکته دیگر، مسأله اقتباس نقشه آرامگاه کوروش از آرامگاههای مصری است. باید یادآور شد که تا پیش از این، پژوهشگران و متخصصان به اقتباس پلان آرامگاه کوروش از قبور خرپشتهیی سیلک کاشان، معماری اورارتو یا زیگوراتهای عیلام و میانرودان اشاره کرده بودند، اما اقتباس نقشهی آرامگاه کوروش از مقابر مصری که بعد از دورهی زمامداری کوروش ــ یعنی در دورهی کمبوجیه ــ به تصرف ایران درآمده، سخن شگفتی است که آقای خوشنویس بیان داشته است. علاوه بر اینها از سوی دیگر، مفاهیمی چون «مومیایی»، «قبر کاذب» و «گور سردابهیی در عمق ٣٥ متری زیرزمین» همه از موضوعاتی است که نمونه و سابقهای در فرهنگ ایرانی دورهی هخامنشی ــ و یا قبل و بعد از آن ــ ندارند و در مدارک باستانشناختی مشاهده نشدهاند.
تمام مورخان دوران باستان اظهار کردهاند که اسکندر مقدونی پس از تصرف شهربانی پارس برای ادای احترام به آرامگاه کوروش به پاسارگاد رفت؛ اما مشاهده کرد که قبل از او به مقبره دستبرد زدهاند و جسد کوروش نیز از میان رفته است. اسکندر، بنا بر روایات مختلف، میز زرین، تابوت و سپر چرمینی در درون همان اتاقک بالای آرامگاه که آقای خوشنویس آن را «قبر کاذب» نامیدهاند، مشاهده کرده که خود نشانهای آشکار از حقیقی بودن بنای آرامگاه است؛ اما حکایت «قبر سردابهیی در عمق ٣٥ متری زمین» از آن سخنانی است که با هیچیک از معیارهای تا کنون شناختهشدهی دانش ما از دورهی هخامنشی سازگاری ندارد و تا کنون هیچ محققی چه هخامنشیپژوهان ایرانی و باستانشناسان و ایرانشناسان غیرایرانی که نظراتشان در مجامع علمی بینالمللی قابل اعتنا باشد، در اینباره طرح بحث نکردهاند.
بنابراین شایسته است در پیشگاه دوستداران و علاقهمندان میراث فرهنگ بشری و بخصوص بهدلیل اهمیتی که کوروش هخامنشی بهعنوان یک شخصیت بسیار مهم در تاریخ ایران و آسیای غربی دارد و شماری از علما و فضلای معاصر همچون علامه طباطبایی نیز او را «ذوالقرنین» مذکور در قرآن کریم دانسته، از طرح سخنان بیپایه در اینباره پرهیز شود؛ یا آنکه پیش از طرح چنین مباحثی در رسانههای جمعی، ابتدا در مجامع علمی ــ تخصصی دربارهی آن سخن گفته شود.
در ادامه این مطلب با اشاره به توضیح خوشنویس در تاریخ ١٧/ ٦/ ١٣٨٩ دربارهی مصاحبه نخست خود و اینکه در حال حاضر فقط صحبت از یک پورپوزال (طرح پژوهشی) وجود دارد، آمده است: پرسش این است که آیا او تخصصی در این زمینه دارد؟ آیا کتاب یا مقالهای در اینباره نگاشته است؟ آیا اساساً قائل به این امر هستند که چنین پرسشی از اساس، یک پرسش باستانشناختی ــ تاریخی است و باید توسط متخصصان طرح شود؟
نکته دیگری که در سخنان آقای خوشنویس وجود دارد، اعتراف و اذعان یکی از مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به وجود «رطوبت بالا» بهواسطهی ساخت سد سیوند در اطراف آرامگاه کوروش و دشت پاسارگاد است.
موضوعی که تا پیش از این، شدیداً از سوی مقامات سازمان میراث فرهنگی تکذیب میشد. علاوه بر اینکه اشتباه بودن ساخت سد سیوند در سخنان آقای خوشنویس ــ بیآنکه او قصد چنین اعترافی را داشته باشد ــ بازتاب پیدا کرده، اخیراً نیز توسط یکی از کارشناسان عالیرتبهی کمیتهی میراث جهانی در «کارگاه بینالمللی ارتقای مدیریت منظرهای میراث جهانی» تأیید و بیان شده بود.
بنابراین این پرسش پیش میآید که «چرا مدیریت میراث فرهنگی ما تا این حد از استانداردهای حفظ و صیانت از این مواریث فرهنگی فاصله دارد؟ و آیا علت این امر استفاده از مدیران غیرمتخصص در سطوح گوناگون این سازمان نیست؟
واقعیت این است که مسؤولان سازمان میراث فرهنگی باید بیش از اینکه به فکر «بازسازی پردیس پاسارگاد» یا فرضیهسازیهای غیرعلمی باشند، به مهار رطوبت از طریق کاهش آبهای پشت سد سیوند، یا به ساخت موزهای که قرار بود، در پاسارگاد ساخته شود و تا کنون عملی نشده، یا به حفاظت و نجات اندک بقایای کوشک داریوش که امروز در ساحل دریاچهی سد سیوند به حال خود رها شده و در معرض نابودی است، بیاندیشند.
بیان سخنانی بدون پشتوانهی علمی، مانند «مومیایی»، «قبر کاذب»، «گور سردابهیی در عمق ٣٥ متری» بیش از هر چیز دستاوردهای دانش باستانشناسی را نادیده میگیرد و بدتر از آن، طرح شبهاتی است که برخی اذهان را متوهم میکند و راه را برای تخریب و تجاوز به حریم میراث فرهنگ بشری مهیا میسازد. اکنون باید پرسید که چنین اظهار نظرهایی چرا از سوی باستانشناسان و کارشناسان شناختهشدهی باستانشناسی کشور که از جمله متولیان واقعی پژوهش و کاوش و بررسی تپهها، مکانها، محوطهها و یادمانهای تاریخی این سرزمیناند، عنوان نشده است و نمیشود؟
مقبره کوروش مورد اصابت نارنجک قرار گرفت! +عکس
هنگام تحویل سال نو، فرد ناشناسی، با پرتاب یک نارنجک دستی، که معمولا در چهارشنبه سوری استفاده میشود، دیوار مقبره کوروش را مورد اصابت قرار داد و آن را سیاه کرد. به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، چهارشنبه 30 اسفند ماه، هنگام تحویل سال نو، جمعیت زیادی به پاسارگاد، مقبره کوروش رفته بودند که ناگهان فرد ناشناسی دیوار پشتی آرامگاه کوروش را با نارنجکهای دستی که آن را برای چهارشنبه سوری درست می کنند، مورد اصابت قرار داد.
محل اصابت نارنجک دستی به گزارش CHN گفته می شود پس از انفجار نارنجک، بخشی از بدنه آرامگاه سیاه شد و فردی که قصد داشت سیاهی را تمیز کند، توسط نگهبانان پاسارگاد پایین آورده شد.
جمعیتی که هنگام تحویل سال در پاسارگاد بودند به گفته یکی از فعالان میراث فرهنگی، هیچ شخصی در این ماجرا شناسایی نشد اما در نهایت لکه سیاهی روی دیوار آرامگاه کوروش باقی ماند.
1392/1/5
![]() درباره هیولای تاریخی خلیج فارس، حدودچند سال پیش عکس حیوان مرده ای در اینترنت منتشر شد، که دقیق مانند سرستون های تخت جمشید بود. دو دختر هنگام قدم زدن در سواحل ایالت کالیفرنیا آمریکا، به جسد حیوانی برخورد کردند، و از آن عکس گرفتند، اما چند روز بعد آنرا منتشر کردند، وقتی جانور و زیست شناسان خود را به محل رساندند، دیگر اثری از آن نبود، در گرمای محل از بین رفته بود. در هر صورت جانور شناسان عقیده داشتند، که این نوع حیوان در گذشته ها وجود داشته، و امروزه از بین رفته یا کمیاب شده است، که دیده نمی شود، همچنین از عکس آن تشخیص دادند درنده دریایی بوده است. عکس بالا حیوان عجیب که تا کنون نمونه آن دیده نشده، ولی همانند آن در سرستون های تخت جمشید است، که دلیل بر وجود این جانور در خلیج فارس بوده است، کشف بقایای اجساد 2500 ساله سربازان ایرانی در صحرای مصر
این سربازان پس از هفت روز راهپیمایی در بیابان به منطقهای میرسند که هماکنون با نام «الخرقه» شناخته میشود، پس از آن بود که سربازان ایرانی ناپدید شدند و هیچ کس اثری از آنها نیافت... «کامبیز»، فرزند کوروش پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بت پرست ـ معبد آمون در مصر که یکی از ساتراپها یا استانهای ایران به شمار میرفت و سر به شورش برداشته بودند، مقابله کند.
در حالی که شاهد پیشنهادهای تأسفباری مبنی بر حذف تاریخ نیاکانمان و سلسلههای پادشاهی ایران زمین از کتابهای تاریخی هستیم، گروهی از پژوهشگران بینالمللی، با یکی از بزرگترین کشفیات تاریخی خود، سند دیگری بر حقانیت تاریخی و واقعیت هژمونی قدرت تمدن باستانی ایران بزرگ بر سرزمینهای وسیعی از جهان قدیم صحه گذاردند. به گزارش خبرنگار «تابناک» و به نقل از سایت «ام.اس.ان.بی.سی»، در این اکتشاف، در کنار بقایای اجساد سربازان تنومند، حجم بزرگی از تجهیزات نظامی از جمله سلاحهای برنزی، دستبندهای نقرهای، گوشوارهها به همراه صدها استخوان در یک منطقه عظیم بیابانی در منطقه صحرایی دور افتاده غرب مصر کشف شده که بر پایه استنادات تاریخی، بقایای سربازان ایرانی کامبیز دوم، پادشاه هخامنشی ایران باستان ـ که اعراب نام او را به کمبوجیه تغییر دادهاند ـ است. این سربازان در 525 سال پیش از میلاد مسیح بر اثر گرفتار شدن در یک توفان شن، زنده در زیر لایههای شن صحرا مدفون شده بودند.
در این باره، «داریو دل بوفالو»، عضو تحقیقات دانشگاه «لچه» ایتالیا به کانل دیسکاوری آمریکا گفته است: نخستین نشانه برای این موضوع را میتوان در یادداشتهای تاریخدان یونانی آقای هرودت دید. این کشف، یکی از معماهای تاریخی را که توسط هرودوت مورخ یونانی گزارش شده حل کرده است. هرودوت ـ 484-425 پیش از میلاد ـ در کتاب تاریخ خود آورده است، کامبیز، فرزند کوروش، پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بتپرست ـ معبد آمون در مصر که یکی از ساتراپها یا استانهای ایران به شمار میرفت ـ که سر به شورش برداشته بودند ـ مقابله کند.
این سربازان پس از هفت روز راهپیمایی در بیابان به منطقهای میرسند که هماکنون با نام «الخرقه» شناخته میشود و پس از آن بود که سربازان ایرانی ناپدید شدند و هیچ کس اثری از آنها نیافت. هرودوت در تاریخ خود به بادهای شدیدی اشاره میکند که همزمان با حضور ایرانیان از سمت جنوب وزیدن گرفت و گردبادها و توفانهای شن عظیم حاصل از آن سربازان ایرانی را در بر گرفت. این گزارش میافزاید: داستان گم شدن ارتش کامبیز ـ کمبوجیه ـ در یادها ناپدید شد و هیچ ردپایی از سربازن ایرانی به دست نیامد تا اغلب دانشگاهیان آن را داستانی خیالی بپندارند.
اما اکنون دو دانشمند باستانشناس ایتالیایی ادعا میکنند که شواهد برجستهای یافتهاند که ارتش ایران در توفان شنها دفن شده است. دو برادر ایتالیایی به نامها «آنجلو» و «الفردو» کستیگلیونی که به خاطر کشف مشهور خود در بیست سال پیش در شهر تاریخی مصر، «شهر طلا»، معروفیت جهانی پیدا کرده بودند، ادعای جدیدی را مطرح کردهاند. فیلم باستانشناسی که در فستیوال «روورتو» نشان داده شده، بیانگر تحقیق سه ساله و همچنین پنج سال اعزام هیأت باستانشناسی به این منطقه است. آنها در سال 1996 شروع به این فعالیت کردند که البته آنها آهنآلاتی را در نزدیکی «سیوا» پیدا کردند و در حالی که آنها روی منطقه کار میکردند، اجساد و استخوانهای انسانهای را در یک گودال یافتند که آنها این گودال را یک پناهگاه طبیعی در نظر گرفتند؛ آن یک صخره به طول 114.8 فوت و 5.9 فوت عرض و 9.8 فوت عمق یافتند. از این پناهگاههای طبیعی زیاد در صحرا یافت میشود، اما این یکی در آن منطقه تنها پناهگاه بوده است و اندازه آن برای پناه بردن و در امان ماندن از توفان شن مناسب است؛ اما فلزیابهای یک باستان شناس مصری، تعدادی خنجر برنزی و چندین کمان پیدا کرد.
هرچند آنها ابزارآلات کمی پیدا کردند، این ابزارآلات بسیار مهم بودند، چراکه آنها ابزار آلات ابتدای هخامنشیان بوده و عصر آنها به زمان کامبیز ـ کمبوجیه ـ برمیگردد که در یک منطقه نزدیک سیوا در زیر ماسهها به دست آمدهاند.
نظرات شما عزیزان: |
|